سوره کوثر- مفهوم کوثر

ساخت وبلاگ

مفهوم کوثر:


نکات کليدي:


1.        تفاوت خير کثير و نعمت کثير


2.       خير نوع خاصي از رابطه با امکانات است.


3.       عبوديت کيميايي است که انسان را در تمام روابط و شرايط بهره مند مي­کند.


متن­هاي پراکنده:


1.       امكانات و نعمت‏ها و امدادها را نبايد با خيرات و خوبى‏ها برابر كنيم. و كثير النعمه با كثير الخير تفاوت دارد. و كوثر، اين خير كثير و بهره‏بردارى مناسب و شايسته حتى از امكانات كم و نعمت‏هاى محدود است


2.        نه جهان از خوب و بد تشكيل شده، و نه انسان از خوب و بد و روح و لجن. خوبى و بدى، شر و خير، صفت ارتباطهاى انسان با خودش، با جامعه و يا جهان است. هنگامى كه من با اسيد بد رابطه برقرار كردم، صدمه مى‏خورم و بدى مى‏بينم. شر و خير، خوب و بدى، نتيجه‏ى جهت‏گيرى و موضع‏گيرى انسان در هستى و در جامعه و در خويش است.[1]


3.        «مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجَاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ انَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَى‏ءٍ قَدْراً[2]».تقوا اطاعت حق و عمل به وظيفه است و اين اطاعت، نتيجه ايمان و عشق به حق است و كسى كه از آن عشق برخوردار شد و در كلاس اطاعت نشست، ديگر جز عمل به وظيفه‏اش برايش مسأله‏اى نيست. فقط مى‏خواهد كه بر روى مرز حركت كند و آن طور كه دستور دارد پيش بيايد.اين چنين كسى ديگر بن‏بست ندارد و گير نمى‏كند؛ چون او با شروعش به نتيجه رسيده و از آغازش بهره گرفته و حق خويش را به دست آورده است. آخر مهم‏رسيدن‏ نيست، مهم در راه بودن است و كسى كه در راه است و در روى مرز است، ديگر بن بستى ندارد. بودن و نبودن، ماندن و رفتن برايش يكسان است، نه ترسى دارد از آينده و نه حزنى از گذشته و نه تزلزلى در حال.هر كس كه بر او تكيه كند او برايش كافى است و تمام نيازها و تمام كسرى‏هايش را پر مى‏كند و سرشار مى‏نمايد. ديگران نمى‏توانند تمام وجود ما را پر كنند.


-                    اگر شروع تو از روى هوا و هوس و يا تقليد و تلقين باشد هيچ وقت به نتيجه نمى‏رسى هرچند به فقه و اجتهاد و عرفان وفلسفه و ... هم رسيده باشى. چون اين‏ها خود بت تو و مانع تو و مايه‏ى غرور تو خواهند گرديد. اما اگر از روى شناخت وظيفه و در زمينه‏ى آزادى از هوس‏ها و حرف‏ها و جلوه‏هاى‏دنيا شروع كرده باشى از همين لحظه، تو به نتيجه رسيده‏اى و به انسانيت رسيده‏اى. چون انسان يعنى همين از سطح غريزه‏ها حركت كردن و تا حدّ وظيفه راه رفتن.


-         مهم اين است كه در راه باشيم و در حركت باشيم، كه؛ «من يخرج من بيته مهاجراً الى الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره على الله».[3] كسى كه هجرت كرد، هرچند نرسيده باشد و مرده باشد، در هر صورت به پاداش خود رسيده. در اين جمله خيلى لطافت هست كه؛ «فقد وقع اجره على الله»- نه يقع اجره عليه- گذشته است و بر عهده‏ى خدا قرار گرفته است.


-         چقدر فرق است ميان اين‏گونه حركت كه نتيجه‏اش به مقصد وابستگى ندارد، بلكه با كيفيت و چگونگى خودش مربوط مى‏شود و حركت‏هاى ديگر كه پس از رسيدن به مقصد هم نتيجه‏اى به دست نمى‏دهند و جز غرور و ظلمت چيزى نمى‏آفرينند. حركت از روى وظيفه و تجمع به خاطر وظيفه، نتيجه‏اش پيش‏خور شده و پاداشش گذشته است.


نتيجه گيري و جمع بندي:


کوثر:  عمل به وظيفه(عبوديت) در هر صحنه و موقعيت است.


کسي که تنها محرک او وظيفه اش باشد وظيفه اي که از روي عبوديت و مهم ترين کار در هر لحظه باشد. با چنين نگاهي هر اتفاقي براي او خير است چرا که او وابسته به نتيجه نيست. او با حرکتش به مقصود و نتيجه رسيده و با پيوند حق، بيشترين بهره اش را برده است. اينجاست که با فرواني امکانات مسئوليت خود را بيشتر مي­داند و آنها را در مسير عبوديت خرج مي کند و با او پيوند ايجاد مي کند، و در مقام تفاخر و تکاثر نيست. و در صورتي که از امکانات کم بهره مند باشد، دچار ياس و ايستايي نمي شود که مي داند در هر موقعيت بايد به دنبال  وظيفه اش باشد بنابراين، عبد با چشم خدا مي بيند و با دست پروردگارکار مي کند. و بهترين رابطه را با محوريت عبوديت ايجاد مي کند. و اين راز ماندگاري و پايداري او و جرياني است که ايجاد کرده است. و ابتر و ناقص نخواهد ماند. چرا که او از کوثر برخوردار است.


 








[1] صفايى حائرى، على، تطهير با جارى قرآن، 3جلد، ليلة القدر - قم، چاپ: اول، 1391 ه.ش.




[2] ( 1). طلاق، 3 و 2 ..




[3] ( 2) نساء، 100.



نکات روشي سور معوذتين...
ما را در سایت نکات روشي سور معوذتين دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ftathir1145 بازدید : 24 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 3:25