در هر حال، آن پيامى كه حدّ و مرز كفر و ايمان را مشخص مىكند و شيطانها را طرد مىكند اين عبوديت است، نه عبادت و عمل. و براى
توضيح مىتوانيم:
1- مفهوم عبوديت و عبادت
2- ارزش عبوديت
3- مراحل عبوديت
4- شئون عبد را با اختصار بررسى كنيم.
در عبوديت سه عنصر
نيّت
سنت
اهميّت، نهفته است.
استنادسخن بالا:
چون «لا عَمَلَ الَّا بِالنيَّةِ وَ لا نِيَّةَ الَّا بِاصابَهِ السُّنَّةِ»؛[1] عمل بدون نيت معنا ندارد و حقيقتى ندارد و نيت بدون برخوردارى از سنت و هماهنگى با احكام و آداب، تحققى ندارد.
مثالي براي معناي عبوديت:
عبوديت اين است كه تو همچون مرده در برابر غسال هيچ حركتى از خودت نداشته باشى
هيچ انگيزهاى جز از ناحيهى امر و تكليف نداشته باشى؛
در نتيجه به اندازهاى حركت مىكنى كه تو را وادار كرده باشند و دستور داده باشند. و اين حقيقت نيت است.
نيتها مراحلى دارند [2]
گاهى فرار از آتش است
گاهى عشق به بهشت است
گاهى قرب و رضوان او.
علامت نداشتن نيت:
اگر او را به خاطر خودش مىخواستيم، به خاطر مطلوبها و خواستههاى ديگر از او
خسته نمىشديم
و بر او نمىشوريديم.
به خاطر يك اتاق (بدون امر و تکليف)در صف ايستادهايم
و دوستى و دشمنى ما از همين رشته مىجنبد.
اگر مىبينى كه بهشت و حور در ما انگيزهاى نمىسازند،
اين به خاطر فراغت و گذشت ما نيست،
اين به خاطر جهل
و نچشيدن ماست.
رشد و انحطاط نيت ها به اندازه:
معرفت
و بينش
نيت تنها کافي نيست. و بايد با سنت هماهنگ باشد.
حركت بايد مطابق :
آداب
و احكام
و سنتى باشد كه او گذاشته.
ناهماهنگىها (نيت و سنت)
از نيات شيطانى است
كه رخت خدايى بر تن كردهاند.
عنصر سوم از آنجا مطرح مىشود كه
گاهى ميان احكام تزاحم رخ مىدهد
و امكان جمع باقى نمىماند.
بايد اهميتها را در نظر گرفت؛
چون امر خدا به آن عملى تعلق خواهد گرفت
كه از مصلحت بيشتر
و اهميت زيادترى برخوردار باشد.
ممکن است عملي نتواند سير روحى و قرب معنوى را به شخص ارزانى دارد؛
چون قرب خدا در گرو
اطاعت اوست
و اطاعت او متوقف بر امر اوست
و امر او در هنگام تزاحم فقط به اهميتها تعلق خواهد گرفت.
نتيجه: كسى كه اين اهميت را نياورد، عبد نيست، هر چند شكل عمل را آورده باشد و عبادت را تحقق داده باشد.
آنجا كه شكل عمل از نيت الهى برخوردار نباشد، آن عمل عبادت هم نيست؛ ميوهى گنديدهاى است و از درون خالى است. بر اساس همين نكته است كه
بايد:
از عبوديت به عبادت
و از صراط به سبيل رسيد
پس از درك حقيقت به شريعت و طريقت و به احكام و آداب همت گماشت.
سوال: مي توان گفت که صراط عبوديت است و سبيل عبادت؟؟؟حقيقت با عبوديت يکي است؟
آنها كه در مقام تربيت، افراد را
با اذكار
و يا اعمال خاصى رياضت مىدهند و تمرين مىدهند؛
مثل كسانى هستند كه درخت را از ريشه بريدهاند و بر آن شاخ و برگ آويختهاند به اميد اينكه اين شاخهها به ريشههاى مرده كمك كند.
آنچه از ما مىخواهند:
عمل نيست
و حتى عمل مطابق سنت نيست،
كه نيت و سنت و اهميت اين هر سه مطرح هستند.
معناي عبوديت:
اينكه تو از خودت خط نمىگيرى
و فقط به امر خدا و دستور او حركت مىكنى
و به اندازهى تحريك او اقدام مىنمايى، نه زيادتر و نه كمتر. اين، عبوديت است
نتيجه:
و اين حقيقت را ازطريق عمل و عبادت نمىتوان تحصيل كرد، كه شيطان دامهايى دارد و براى يك دسته از دام عبادت كار مىكشد و آنها را صيد مىكند. و آنها مفتون شده و در فتنه گرفتار گرديدهاند و خيال مىكنند رسيدهاند. و قدرتها و تسخيرها را دليل مىآورند كه آتش برمىدارند و از ما فىالضمير خبر مىدهند. و از اين قبيل قدرتها كه هست ولى دليل حقانيت نيست.
افراد مختلف از جوكى و بودايى و مسيحى و زرتشتى، با اين رياضتها به اين قدرتها رسيدهاند. آيا اينها دليل حقانيت همهى آنهاست؟
راستى فتنهها آن قدر هستند كه واقف و سالك و زاهد و عابد را در خود بگيرند، مگر آنكه به عبوديت روى بياوريم و در حصن توحيد و در قلعهى ولايت خدا پناه بگيريم و در هر گام از نيت و انگيزه و از سنت و شكل عمل و از اهميتها در هنگام تزاحم كمك بگيريم.
سوال:ارتباط عبوديت و حصن توحيد و قلعه ولايت؟
برچسب : نویسنده : ftathir1145 بازدید : 51